وبلاگ پویا: بارها در مطالبی که نوشته ام به ویژگی ضد تبعیض جنبش سبز – بعنوان یک جنبش مردمی جوشیده از درون اجتماع- تاکید کرده ام. تبعیض، در گسترده ترین شکل و معنای آن، ویژگی سال های حکومت آقایان در کشور ما بوده. از تبعیض جنسیتی که نیمی از جامعه را شامل می شده- دقیقتر که باشیم همه ی جامعه را- تا تبعیض قومی و دینی و حقوق شهروندی که به قشرهای وسیع اجتماعی تحمیل شده است.
با اینکه بدنه ی اصلی جنبش سبز، یعنی اقشار متوسط اجتماعی و زنان و دانشجویان در میدان اعتراض بوده اند اما به نظر من هنوز باید برای جا انداختن شعار ضد تبعیض در جنبش سبز تلاش کنیم. مثلا هنوز حضور قومیت های ایرانی یا اقلیت های مذهبی در جنبش سبز کمرنگ تر از وزنه ی اجتماعی آنهاست. با اینکه طبیعی ترین جای آنها در جنبش سبز است.
تعدادی از فعالان جنبش زنان که وزنه ی اصلی آنها در داخل کشور است نامه ای به آقایان موسوی و کروبی نوشته اند و ضرورت بیان صریح تبعیض جنسیتی و مطالبات زنان را به آنها یادآوری کرده اند:
از نظر حاد و عاجل بودن تبعیض های جنسیتی که شکل قانونی و نهادینه بخودش گرفته و با فرهنگ پدرسالارانه ی جامعه هم تقویت می شود و
از این نظر که زنان در صف اول بدنه ی جنبش سبز شرکت فعال دارند و هزینه می دهند.
به نظر من نوشتن این بیانیه از طرف تعدادی از فعالان جنبش زنان ضرورت داشت. و البته نوشتن چنین بیانیه هایی از طرف دیگر بخش های جامعه ی مدنی برای ایجاد یک دیالوگ با موسوی و کروبی هم ضرورت دارد، چون:
اولا موضع گیری های آقای موسوی و کروبی، چه آنها را از رهبران جنبش سبز بشناسیم یا نه، بازتاب گسترده ی داخلی و بین المللی پیدا می کند و بعنوان مطالبات مطرح جنبش سبز تلقی می شود. پس طبیعی است که جامعه ی مدنی تلاش کند تا این آقایان روی خصلت ضد تبعیض جنبش سبز تاکید بیشتری کنند. طبیعی است که بعنوان مثال زنان تلاش کنند تا مطالبات آنها و حضور آنها با صراحت در موضع گیری های موسوی و کروبی مطرح شود.
دوما اینکه در تاریخ معاصر کشور ما حداقل سه بار مطالبات زنان در سایه ی مطالبات کلی و به اصطلاح بزرگ جنبش های اجتماعی قرار گرفته است و در نهایت فراموش یا قربانی معاملات سیاسی شده است. ضرری که این در سایه قرار گرفتن ها داشته نه فقط برای زنان بلکه بطور کلی برای مطالبات مدنی اجتماعی گران تمام شده است. تجربه ی جنبش مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و بویژه انقلاب بهمن 57 سه نمونه ی بارز این موکول شدن های مطالبات مدنی مردم به آن “آرمان های بزرگ تر” است.
بخصوص تجربه ی انقلاب بهمن برای زنان تجربه ی تلخ تری بود چرا که با اینکه پس از سال ها تلاش، حقوقی حداقل بدست آورده بودند، همان حقوق را هم در ماه های اولیه ی پس از پیروزی انقلاب از دست دادند. از نمونه های روشن آن، تحمیل حجاب اجباری، تصفیه از ادارات و محل های کار و بخصوص تغییر قانون حمایت خانواده بودند که تبعیض های جنسیتی را عملا قانونی و نهادینه می کردند. در برابر این از دست دادن حقوق، نیروهای سیاسی کشور از همه ی طیف های آن – از نیروهای لیبرال و ملی تا نیروهای چپ و رادیکال- بیشتر از همه سرگرم آن “مطالبات آرمانی” و “مهم” خودشان بودند. این نیروها نقض حقوق شهروندی و رشد تبعیض های مختلف- اول از همه و بیشتر از همه تبعیض های جنسیتی- را یا نمی دیدند و یا در عمل به آنها زیاد بها نمی دادند.
امروز پس از سی سال به نظر می رسد که جنبش سبز در درجه ی اول یک جنبش مطالبه-محور است و این مطالبات مشخص بدنه ی جنبش سبز است که حرف اول را می زند. به نظر من وظیفه ی همه فعالان اجتماعی است که مطالبه-محور بودن جنبش را تقویت کنند. فعالان جنبش زنان در بحبوحه ی انتخابات ریاست جمهوری با تشکیل گروه همگرائی تلاش کردند تا مطالبات ضد تبعیض جنبش زنان هر چه گسترده تر مطرح شود. زنان موفق شدند بخشی از مطالبات خودشان را در برنامه های وعده داده شده ی موسوی و کروبی وارد کنند. امروز هم بیانیه ی تعدادی از فعالان جنبش زنان می گوید که آن مطالبات همچنان بر جای خودشان باقی مانده اند و برای همین تاکید صریح بر آن مطالبات توسط موسوی و کروبی ضرورت دارد.
بعنوان یک جمعبندی من برای این بیانیه از دو جهت ارزش قائل هستم:
اول: تلاش برای پیش بردن گفتمان ضد تبعیض در جنبش سبز و ترغیب دیگر گروه های اجتماعی برای برجسته کردن این خصلت جنبش،
دوم: برای پیش بردن گفتمان مطالبه-محور در جنبش سبز و تلاش برای هر چه مشخص تر شدن مطالبات بدنه ی جنبش و دوری جستن از کلی گویی و موکول کردن حقوق برابر شهروندی به “هدف های کلی و بزرگ و آرمانی”.
امروز که مصاحبه ی آقای موسوی را با سایت کلمه می خواندم دیدم که اشاره های آقای موسوی به جنبش زنان و مطالبات آن صراحت خیلی بیشتری گرفته است. اگر این بیانیه ی زنان به آقای موسوی و کروبی تاثیر اندکی هم بر این روند داشته، به نظر من این تلاش به هدف کوتاه مدت خودش رسیده است. اما روشن است که ما داریم از یک جنبش وسیع اجتماعی حرف می زنیم و هنوز راه درازی در پیش داریم تا گفتمان ضد تبعیض بر ساختار و بخصوص فرهنگ جنبش سبز غالب شود.
+ There are no comments
Add yours