ایلنا (ساناز اللهبداشتی، مرضیه نوری)
زهرا شجاعی متولد 1335 است. او در تهران متولد شده و در سال 1356 با حجتالاسلاموالمسلمین مرادعلی توانا که نویسنده و صاحب تالیفاتی مانند «زن در تاریخ معاصر» است، ازدواج کرده و هماکنون 2 فرزند دختر و یک نوه دارد. او فوقلیسانس علومسیاسی است و در حال حاضر نیز در حال تحصیل در دکترای رشته مدیریت استراتژیک است.
او در طول مدت فعالیت اجتماعی خود مشاور وزیر آموزش و پرورش، مشاور وزیر کشور، رئیس کمیسیونهای امور بانوان و از سال 1367 تا 1384 عضو شورای فرهنگی اجتماعی زنان بوده است. شجاعی همچنین دو سال ریاست این شورا را نیز بر عهده داشته است.
شجاعی در سال 57 عضو ستاد استقبال از امام خمینی(ره) بوده و در دوره اصلاحات نیز مشاور رئیسجمهور در امور بانوان محسوب میشد. او در دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی، رئیس مرکز امور مشارکت زنان شد و 8 سال در این سمت باقی ماند. او به همراه معصومه ابتکار اولین زنانی بودند که به هیات دولت اصلاحات راه یافتند و فضای مردانه آن را شکستند.
شجاعی تالیفاتی در حوزه زنان دارد که از آن جمله «کتابی برای زنان فردا» و کتاب« زن در عصر خاتمی» را میتوان نام برد.
رئیس اسبق مرکز امور مشارکت زنان از وضعیت کنونی جامعه در رابطه با زنان گلایهها دارد و با خبرگزاری ایلنا از دردهای خود سخن گفته است:
به نظر شما چه تفاوتی میان نگاه مدیران دولت اصلاحات و مدیران امروزی دولتی است که مدیران جدید همه تلاش خود را بهکار گرفتهاند تا برنامههای آنها با برنامهها و اهداف گذشته زمین تا آسمان فرق داشته باشد؟
آنچه مبنای تصمیمگیری، عملکرد و رفتار انسانی را تشکیل میدهد، اندیشه و نگرش است. بنابراین تفاوت اصلی و اساسی دوره اصلاحات با سایر دورهها به نگرش مسئولان و سیاستگذاران و برنامهریزان امور اجتماعی و فرهنگی این دورهها باز میگردد.
نوع نگاه رئیسجمهور، وزراء و مشاوران دولت اصلاحات به زنان و جایگاه آنها در جامعه با آنچه قبل و بعد از دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی وجود داشت، متفاوت بود. تا قبل از دوره اصلاحات و بعد از دوره اصلاحات، نگاه به جنس زن، نگاه حمایتی بود، آنها زن را یک موجود ضعیف و ناتوان فرض میکردند که مشکل و کمبودی دارد، بنابراین باید از آن حمایت کنند تا آسیب نبیند، نگاه آنها به زن، نگاه متعالی نبود.
اما در دوره اصلاحات نوع نگاه به زن تغییر کرد. اولین تغییر جدی در وضعیت زنان کشور را شاید بتوان در دوره اول تبلیغات ریاست جمهوری آقای خاتمی جستوجو کرد.
آقای خاتمی، اولین کاندید ریاست جمهوری بود که برنامه انتخاباتی ارائه کرد، تا قبل از انتخابات دوره هفتم ریاست جمهوری، کاندیداها برنامهای برای معرفی خود به مردم ارائه نمیکردند، چون اصلا تا آن زمان رقابت جدیای در انتخابات وجود نداشت، معمولا یک چهره سرشناس در انتخابات حضور داشت بنابراین رقابت جدی در انتخابات وجود نداشت. اما در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری کشور برای اولین بار شاهد رقابت بین کاندیداهای ریاست جمهوری بودیم.
آقای خاتمی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، برنامه جامعی ارائه کرد. در این برنامه که «گام اول» نام داشت به طور مفصل به مسائل زنان پرداخته شده بود. زنان در جایجای برنامه آقای خاتمی حضور داشتند. برای زنان در بخشهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، تربیتبدنی و غیره برنامهریزی شده بود.
اگر برنامه دور اول انتخابات ریاست جمهوری آقای خاتمی در زمینه پرداختن به مسائل زنان تحلیل محتوا شود، نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که آقای خاتمی «زنان کشور» را به عنوان سرمایههای اجتماعی لحاظ کردند، یعنی برای زنانی که تا آن موقع در جامعه دیده نمیشدند، برنامهریزی صورت گرفته بود و در برنامه گام دوم دولت، این امر کاملتر شد.
در دورههای گذشته، در برنامهریزی دولتمردان، یک نگاه عام و کلی نسبت به جامعه وجود داشت، آنها به تفاوتهای جنسیتی توجه نداشتند و به انتظارات و مطالبات زنان توجه نمیکردند.
در دوره اصلاحات چه نگاهی نسبت به زن رشد کرد؟
در برنامه اول توسعه، از واژه «زن» فقط زمانی استفاده شده بود که میخواستند مسائل مربوط به کنترل جمعیت را مطرح کنند و آموزشهایی که باید در این زمینه به زنان داده شود، گویا آنها زن را یک موجود خانگی که مولد جمعیت است محسوب میکردند.
در برنامه دوم توسعه تنها پیشرفتی که صورت گرفته بود، این بود که به مساله ورزش زنان توجه ویژه شده بود.
اما در برنامه سوم توسعه که در سال 79 و در دوره اصلاحات تدوین و اجرا شد، در چند ماده، مانند ماده 158 و ماده 71 به مسائل مرتبط به زنان پرداخته شد. نگاه دولت اصلاحات به زنان که نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدادند، نگاه جدی و برنامهریزی شده و علمی بود.
آقای خاتمی وقتی رئیسجمهور شد، برای نخستین بار بعد از انقلاب، یک زن را به عنوان معاون رئیسجمهور انتخاب کرد و این اقدام او در زمانی که به زنان هیچ توجهی نمیشد و مسئولیتهای اجرایی به زنان سپرده نمیشد، اقدام شجاعانهای بود.
در پروتکلهای سیاسی، معاون رئیسجمهور، از وزیر رتبه بالاتری دارد و برای معاون رئیسجمهور ارزش و اعتبار بیشتری نسبت به وزیر قائل هستند و اینکه رئیسجمهور دوره اصلاحات یک زن را به سمت معاون رئیسجمهور انتخاب کرده بود، نکته مهمی بود.
بعد از انتخاب، خانم ابتکار، به عنوان معاون رئیسجمهور، مباحث زیادی مطرح شد. برخی از علما به آقای خاتمی پیغام دادند و اعتراض خود را از این انتخاب اعلام کردند و گفتند که در صورت انتخاب وزیر زن به مردم میگوئیم که دیگر مالیات پرداخت نکنند.
در دولت آقای خاتمی، برای اولین بار، کابینه صددرصد مردانه دولت شکسته شد و زنان به آن راه یافتند، آقای خاتمی حتی تلاش کرد که رئیس مرکز امور مشارکت زنان را که تا آن زمان بر اساس قوانین جزء کابینه به حساب نمیآمد، عضوی از کابینه کند و برای رسیدن به این هدف از اختیار خود در زمینه قانونگذاری استفاده کرد و به این ترتیب برای اولین بار در دولت اصلاحات دو زن عضو کابینه دولت شدند.
نگاه شما ایناست که حضور آن دو زن در تغییر نگاه دولتمردان به زن موثر بود؟
حضور این دو زن یعنی من و خانم ابتکار در کابینه، نمایشی نبود، بلکه ما تلاش میکردیم که حضور کیفی و تاثیرگذاری داشته باشیم.
توجه به مسائل زنان در ایران، یک تاخیر فاز 10ساله داشت، در 10سال اول انقلاب به خاطر مسائل و مشکلات کشور، هیچ توجه خاصی به زنان نشد و هیچ تشکل دولتی در زمینه زنان فعالیت نمیکرد. حکومت و حاکمیت زنان را که نیمی از جمعیت کشور بودند، نمیدیدند. ابتدا سال 1367، شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان تاسیس شد. سال 1368 کمیسیون امور بانوان در استانداری تشکیل شد و در سال1370 دفتر امور بانوان در ریاست جمهوری شکل گرفت که این دفتر به پیشنهاد شورای فرهنگی زنان در زمانی که بنده ریاست آن را به عهده داشتم، تشکیل شد.
بعد از انقلاب اسلامی، در ده سال اول، دولت در رابطه با زنان سکوت کرد، ده سال دوم، نگاه حمایتی داشت و ده سال سوم نگاه به زنان نگاه توسعهای بود به طوری که زنان به عنوان منابع توسعهای در نظر گرفته شدند و نگاه به گونهای بود که قرار شد زنان از مواهب توسعه هم بهرهمند شوند.
«مواهب توسعه»؟ با این توصیف چه اقداماتی برای زنان انجام شد؟
به نظر من مهمترین اقدام نهادینه شدن امور زنان بود. در اوایل تشکیل دفاتر زنان در ارگانهای دولتی، فقط حرکتهای نمادین در رابطه با زنان صورت میگرفت. سعی میشد با راهاندازی سمینار و همایش در رابطه با تشخص و منزلت زن و نمایشگاه حجاب، افکار عمومی را به سمت مسائل زنان جلب کنند و نوعی فضاسازی فرهنگی در این زمینه صورت بگیرد. اما در دوره اصلاحات تلاشهایی که در رابطه با مسائل زنان انجام شد، با دورههای قبل متفاوت بود. در دوره اصلاحات تلاش شد امور زنان در کشور نهادینه شود. یعنی از حالت نمادین خارج شود و به سمت نهادینه شدن سوق پیدا کند و این نقطه عطفی بود.
در دوره اصلاحات تلاش شد به جامعه قبولانده شود که زنان نیازهای خاصی دارند، زنان حق و حقوقی دارند و باید از امکانات خاصی بهرهمند شوند.
دولت اصلاحات، به این نتیجه رسیده بود که دیگر زمان حرکتهای نمادین در رابطه با زنان به پایان رسیده است و تداوم و استمرار حرکتهای نمادین اشتباه است و باید در جهت نهادینه کردن مسائل زنان بود.
در دولت اصلاحات، تشکیلات خاصی برای توجه و بررسی مسائل زنان در بخشهای مختلف دولت ایجاد شد، اداره کل امور بانوان در ارگانها و وزارتخانههای مختلف از جمله وزارت کشور و آموزش و پروش به وجود آمد که ارتقاء، تشکیلات قبلی بود.
بهنظر شما آیا تاسیس دفاتر زنان، خود برای پیشبرد اهداف زنان کافی بود؟
خیر! آقای خاتمی معتقد بود که برای توانمندسازی زنان نباید فقط دولت وارد عمل شود، بلکه بخش عمدهای از توانمندسازی زنان باید از طریق نهادهای مدنی صورت گیرد. بنابراین دولت اصلاحات در جهت توسعه و تقویت سازمانهای غیردولتی زنان تلاش کرد.
از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1376، 55 سازمان مردم نهاد در زمینه زنان فعال بودند اما از سال 1376 تا 1384، تعداد این سازمانهای مردمنهاد فعال در امور زنان 9 برابر شد و این دلیل خوبی برای تلاش دولت آقای خاتمی برای نهادینه کردن مسائل زنان است.
این نهادینه شدن به کجا رسید؟ نهادهای دولتی چقدر به این نگاه دولت پایبند شدند؟
دولت اصلاحات تلاش کرد با ایجاد تشکیلات دولتی، پشتیبانی و حمایت از زنان، تصویب قوانین و مقرراتی که به بهبود وضعیت زنان کمک کنند و توانمندسازی زنان سعی در تغییر شرایط موجود کشورکند.
در این دولت، بعد از نهادسازی در حوزه زنان، نوبت به برنامهای کردن امور زنان رسید و امور زنان وارد برنامه توسعهای کشور شد.
تا زمانی که مسائل مربوط به زنان، وارد برنامه توسعه کشور نشده بود، همه فعالیتها جنبه شعاری داشت، اما با برنامهای شدن مسائل زنان، مجلس برای پیشبرد امور زنان بودجه تصویب کرد، دولت مکلف شد که در جهت پیشبرد اهداف، برنامهریزی کند. نهادهای نظارتی، مانند مجلس مکلف شدند که به حسن اجرای مصوبات نظارت داشته باشند و وزارتخانهها و سازمانها نیز برای پیشبرد اهداف برنامه توسعه کشور فعال شدند و با این اقدامات مسائل مربوط به امور زنان جدی گرفته شد و امور زنان دارای برنامه شد.
در ماده 158، برنامه سوم توسعه کشور، در رابطه با آموزش، مسائل حقوقی و اشتغال زنان، حکم صادر شد و باید برای رسیدن به این اهداف، اقدامات عملیاتی انجام میشد و این یعنی موفقیت دولت اصلاحات برای پیگیری مسائل زنان کشور.
در برنامه چهارم توسعه، بیش از 46 بند و ماده در رابطه با مسائل زنان گنجانده شد و علاوه بر مسائل فرهنگی، مسائل مربوط به اشتغال و بیکاری زنان نیز مورد پیگیری قرار گرفت. برنامه چهارم توسعه برنامه جامع و کاملی بود که تا آن زمان، هیچ برنامهای به خوبی آن نوشته نشده بود و برای اولین بار برای تدوین برنامه چهارم توسعه، سند چشمانداز بیستساله نوشته شد و در آن مسائل زنان مورد توجه قرار گرفت.
در سند چشمانداز بیستساله کشور، فضایی ترسیم شد که برای زنان آینده بهتری پیشبینی میشد.
این آینده از برآیند چه موضوعاتی بهدست آمده؟
در دوره اصلاحات، برنامهریزی در حوزه زنان مبتنی بر تحقیقات بود و نگاه سلیقهای، موسمی و احساسی به زنان تبدیل به یک نگاه علمی شد. حجم تحقیقاتی که در دوره اصلاحات در رابطه با زنان انجام شد اصلا قابل مقایسه با دوره قبل و بعد از اصلاحات نبود.
برای تحقیقات در حوزه زنان، بودجه در نظر گرفته شد، با دانشگاههای شهید بهشتی، الزهرا و تهران و علامه موافقتنامههایی برای تحقیق در حوزه زنان انجام گرفت و طرح نظام جامع حقوقی و قضایی تدوین شد که البته متاسفانه زمانی که زمان تبدیل شدن این طرح به قانون بود دیگر دوره اصلاحات به پایان رسیده بود و شرایط برای تبدیل شدن آن به قانون مهیا نبود.
در دوره اصلاحات، بودجه مرکز امور مشارکت زنان نسبت به دورههای قبل و بعد، از افزایش چشمگیری برخوردار شد، به گونهای که بودجه این مرکز، 360 برابر شد، افزایش بودجه مرکز در دو مرحله جهشی انجام شد. یک بار زمانی که برنامه سوم توسعه تدوین شد، هفتصد درصد به بودجه سازمان اضافه شد و جهش بودجهای دیگر مربوط به سال 81 است.
این افزایش بودجه براساس چه برنامههایی تخصیص داده شد؟
در سال 81، 25 صدم درصد بودجه دستگاههای اجرایی به زنان اختصاص یافت. با این افزایش بودجه، کارشناسان حوزه زنان، تقویت شدند. طرح تربیت 300 مدیر زن، توسط مرکز پایهریزی شد و دوره آموزش «ملیکا» طراحی شد که در این دوره به زنان برای شرکت در مجامع بینالمللی آموزش داده میشد و در استانهای مختلف کشور، کارگروههای زنان و جوانان زیر مجموعه شورای برنامهریزی و توسعه استان شکل گرفت وحدود 400 جایگاه تصمیمسازی و تصمیمگیری در این شورا برای زنان ایجاد شد.
یعنی همین برنامهها علت افزاش بودجه بود و یا کارکرد زنان در دولت، وضعیت اختصاص بودجه را تغییر داد؟
در دوره اصلاحات، فضای اجتماعی جامعه تغییرات مثبتی را شاهد بود. موفقیت خانم دکتر ابتکار در نقش معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در این تغییر فضا بیتاثیر نبود.
در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی، چهار معاون وزیر زن انتخاب شد و شاهد حضور زنان در سمتهایی مانند بخشدار و مدیرکل بودیم و رشد زنان در پستهای مدیریتی در دوره اصلاحات کاملا مشهود بود و مدیریت زنان 63درصد رشد کرد.
اما انتخاب نشدن وزیر زن در کابینه آقای خاتمی، برای زنان خوشایند نبود.
بیشتر مدیرکلهای اجتماعی استانها در دوره اصلاحات، زن بودند اگر بخواهیم تعداد پستهای مدیریتی که در دوره اصلاحات به زنان واگذار شد با دورههای قبل و بعد مقایسه کنیم، به این نتیجه میرسیم که در این دوره بیشترین اعتماد نسبت به زنان وجود داشت و زنان بیشترین پستهای کلیدی خود را در دوره اصلاحات تجربه کردند. اگر در یک سازمان و نهاد، مقبولیت درون سازمانی در رابطه با مدیر وجود نداشته باشد، آن مدیر هرگز به موفقیت نمیرسد، در دوره اصلاحات فضا به گونهای آماده شده بود که سازمانها، زنان را به عنوان مدیر میپذیرفتند. زیرا موفقیت خانم ابتکار و حضور دو زن در کابینه، افکار عمومی را آماده پذیرش زنان در پستهای کلیدی کرده بود.
زمانی که آقای خاتمی رئیسجمهور بود، فضای اجتماعی برای پذیرش زنان در سمتهای اجرایی مهم آماده نبود. به طوری که آقای خاتمی میدانست، اگر وزیر زن به مجلس معرفی کند، نمایندگان از رای دادن به او خودداری میکنند، بنابراین به گونهای برنامهریزی کرد که آرامآرام فضا را به سمتی برود که افکار عمومی توانایی پذیرش زنان در پستهای مهم را به دست آورد.
در دوره اصلاحات، این اندیشه آبیاری شد، این فکر و دیده ترویج شد و اثرات مثبت خود را هم گذاشت. رشد تحصیلات دختران، رشد نرخ اشتغال زنان، ایجاد تغییرات فرهنگی در خانوادهها، از جمله اثرات تبلیغات فرهنگی بود که در دولت اصلاحات در رابطه با نگرش صحیح به زنان انجام شد.
نتایج تحقیقی که در چهار نقطه مختلف کشور یعنی نقاط عقب مانده، در حال توسعه و رشد یافته کشور انجام شد، نشان میدهد که بعد از دوره اصلاحات، نگاه مردم نسبت به زنان تغییر کرده است. این تحقیقات نشان داد که دیگر مردم، به اشتغال زنان دیدگاه منفی ندارند، پدر و مادرها علاقهمند شدهاند که فرزندان دختر آنها ادامه تحصیل دهند و تحصیل دختران یک ارزش محسوب شد.
این تغییرات در شرایطی صورت گرفت که در گذشته، خانوادهها کسر شان خود میدانستند که زنان کار کنند.
دولت اصلاحات باعث شد که تغییر نگرش نسبت به زنان ایجاد شود. دیگر زن یک موجود خانگی که وظیفه او صرفا تربیت فرزند و خانهداری تعریف میشد، نبود دیگر زن یک موجود وابسته به مرد تعریف نمیشد.
بهنظر شما این نگاه همچنان وجود دارد؟
با روی کار آمدن دولت نهم و دهم، این نگرش که زن موجودی وابسته به مرد است و فقط باید محدود به خانواده باشد، آغاز شد. نگاه دولت نهم و دهم به وضعیت زنان در دوره اصلاحات مثبت نیست. آنها معتقدند که عملکرد زنان در دولت آقای خاتمی، باعث شده که آمار طلاق افزایش یابد. مبانی تحکیم خانواده متزلزل شود و بیبند و باری و فساد ترویج یابد. این در حالی است که این استدلالها اشتباه است، آنها هیچ آماری ندارند که بتوانند ثابت کنند که آمار معضلات اجتماعی در دوره اصلاحات افزایش یافته است. مسوولان امروز هم البته با تمام ادعایی که در رابطه با بهبود شرایط اجتماعی دارد، کارنامه روشنی در این موضوع ندارند. هیچ آمار و ارقامی وجود ندارد که ثابت کند در بعد از دوره اصلاحات آمار آسیبهای اجتماعی کاهش یافته باشد و یا حتی آنها توانسته باشند یک ماه میانگین سن اعتیاد را بالا ببرند.
مسوولان دولتی، معتقدند که برای تحکیم بنیان خانواده قانونی ارائه کردهاند. اما لایحه حمایت از خانواده، خود افشاءکننده منویات بعضی از آقایان بود که مدافع تعدد زوجات و ازدواج موقت بودند.
متاسفانه برخی هم از ازدواج موقت و تنوعطلبی آقایان حمایت میکنند و البته چنین انتظاری از کسانیکه سیاستهای مشارکت زنان در جامعه را متوقف کردهاند، دور از ذهن نیست.
اما مسولان معتقدند، مرکز امور زنان و خانواده در حال برنامهریزی برای زنان است.
مرکز اموز زنان و خانواده ریاست جمهوری دولت دهم حتی نتوانست 24 میلیارد تومان بودجه مرکز در زمان اصلاحات را حفظ کند و بودجه مرکز به یک سوم کاهش یافت.
مدیریت مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری در دولتهای نهم و دهم، در طی پنج سال، سه بار تغییر کرده است که متاسفانه افرادی که به ریاست این مرکز انتخاب شدند، فاقد تجربه و تخصص لازم در حوزه زنان بودند، این مرکز به ندرت گزارش عملکرد ارائه میکند و برنامه کاری مشخصی ندارد و فعالیتهای آن در حد فعالیت کمیته امداد و امور تربیتی مدارس تنزل کرده است.
یعنی شما معتقدید که از انتخاب همین مدیران میتوان نگاه دولت به زنان را تشخیص داد؟
دیدگاه دولت به زنان متناقض است و این نشاندهنده آن است که خاستگاه فکری درست در پشت تصمیمگیریهای این دولت در رابطه با زنان وجود ندارد و نگاه تخصصی به موضوع زنان ندارند. از یک طرف ادعا میشود که زنان میتوانند به ورزشگاه بروند، از طرف دیگر طرح تفکیک دختران و پسران در دانشگاهها مطرح میشود. این یک تناقض آشکار است. چون فکری در پشت تصمیمات وجود ندارد و برای جلب افکار عمومی یا رای آوردن، به تناسب زمان اظهارنظرهایی در رابطه با زنان مطرح میشود.
با این حال در دولت دهم، وزیر زن انتخاب میشود، اما استدلالی که برای این انتخاب صورت میگیرد، بسیار عجیب و جالب است! اگر مسوولان به مشارکت اجتماعی زنان علاقهمند هستند، پس چرا تعداد مدیرکلها و فرمانداران زن در طی دولت جدید کاهش یافته است؟ چرا مدیریتهای کلیدی دیگر به زنان سپرده نمیشود و بسیاری از مدیران زن از سمت خود برکنار شدهاند؟
شما از تفکیکجنسیتی صحبت کردید، اما مسوولان میگویند این برنامهها براساس تحقیقات انجام شده و این سیاستها به نفع زنان است.
خیر! اتفاقا، هیچ کار علمی و مطالعاتی و تحقیقاتی درست در رابطه با معضلات اجتماعی زنان در دولت انجام نشده است و آنچه شنیده میشود فقط حرفهای غیرکارشناسی است، از مسئولان میشنویم که دختران به دانشگاه میروند که فرصت ازدواج پیدا کنند، آخر آنها بر اساس کدام مطالعه مهمی این حرف را میزنند؟
تحقیقاتی که در بعد از دوره اصلاحات در رابطه با زنان انجام شده است، تحقیق نیست، انشاء است و برنامهای در رابطه با بهبود وضعیت زنان وجود ندارد و مسئولان مملکتی عجولانه و غیرکارشناسی در رابطه با زنان تصمیمگیری میکنند.
مردم در طول تاریخ همواره برای بهتر شدن وضعیت زندگیشان، اداره امور جامعه را به حکومتها واگذار کردهاند، بنابراین حکومتها هم باید وکیل مردم باشند و در جهت خواستههای آنها عمل کنند.
اندیشههای دولتمردان کنونی با اندیشه امام خمینی فاصله زیادی دارد. امام با جداسازی جنسیتی مخالف بود و اعتراض خود را نسبت به این مسئله عنوان کرد. اما اکنون بعد از 30سال از گذشت انقلاب شاهد هستیم که بحث جداسازی جنسیتی در دانشگاهها مطرح میشود، این یک عقبگرد تاریخی است. مسوولان باید بدانند، که دختران و پسران جامعه باید تمرین کنند تا بتوانند با هم معاشرت داشته باشند و در کنار هم کار و زندگی نکنند، نه اینکه از هم جدا باشند.
مرکز امور زنان و خانواده، بهعنوان متولی حقوق زنان از اعمال این سیاستها حمایت میکند.
مرکز امور زنان و خانواده دولت نهم و دهم تاکنون چه خروجی داشته است که بتواند به بهبود وضعیت زنان کشور کمک کنند. این مرکز تمام سعی و تلاش خود را متمرکز کرده است که وضعیت زنان سرپرست خانوار را بهبود بخشد، آیا تمام زنان کشور، در زنان سرپرست خانوار خلاصه میشوند؟
5 سال است که کرسی جمهوری اسلامی در کمیسیون مقام زن سازمان ملل خالی است و هیچ نماینده دولتی نتوانسته است به آن تکیه بزند. نرخ بیماری زنان افزایش یافته، خشونت خانگی علیه زنان بیداد میکند، قوانین و مقررات مربوط به زنان اصلاح نشده، میانگین سن اعتیاد و بزهکاری زنان کاهش یافته و درصد زنان زندانی افزایش یافته است.
+ There are no comments
Add yours