کانون زنان ایرانی: مینو مرتاضی لنگرودی ،از فعالان حقوق زنان و از اعضای مادران صلح در دیدار جمعی از فعالان حقوق زنان در روز ” مادر و زن ” با دکتر زهرا رهنورد و میر حسین موسوی ،متنی را خواند.او این متن را در اختیار سایت کانون زنان ایرانی قرار داده است که می خوانید:
فرا رسیدن سالروز ولادت حضرت زهرا (س) را حضور جمع حاضر وبه ویژه خدمت خانم رهنورد وآقای موسوی تبریک عرض می کنم.
در رابطه با این روز مبارک و نامی که بر آن نهاده اند و استفاده هایی که از این روز می شود، نکاتی به ذهنم رسیده است که با اجازه عزیزان با جمع در میان می گذارم.
چنانچه مستحضرید، قبل از انقلاب از طرف دربار و شخص شاه روز تولد ملکه مادر به نام روز مادر تعیین شد، تا در این روز از مادران قدردانی شود. به ویژه مادرانی که بچه پادشاه می زایند.
بعد از انقلاب و از طرف انقلابیون حاکم، روز ولادت حضرت زهرا به عنوان روز مادر پیشنهاد شد والبته مورد استقبال عامه هم قرار گرفت وهمه مردم در این روز از مادران خویش قدردانی می کنند که به جای خویش نیکوست.
این تقابل و واکنش نسبت به پادشاهان در فرهنگ ایرانی سابقه دیرینه دارد.مردم ایران در واکنش علیه ظلم و ستم نظام سلطه و مقاومت در قبال اقتدار سلطانی حاکم همواره شخصیت های مذهبی را در برابر شخصیت های درباری عَلَم می کردند. و اصرار داشتند در واقع دولتی در سایه از ائمه ایجاد کنند وخود را تحت الامر آنها نشان دهند. آنها حتی عناوین اقتداربخش را به ائمه می دادند. مثلاً امام رضا (ع) را سلطان ارض طوس می نامیدند و حضرت علی (ع) را سلطان نجف و …
از این رو هر چند نظام پادشاهی وسلطانی برچیده شده بود اما مردم از روز ولادت بانو زهرا (ع) به عنوان روز مادر استقبال خوبی کردند. زیرا این روز را مقدس می دانستند و حضرت زهرا را به مهربانی و عصمت وشجاعت ووفاداری می شناختند و می شناسند.
و از سوی دیگر در فرهنگ اسلام ایرانی تفاوت فراوانی بین مادر شاه و مادر امام وجود دارد. زیرا حَرَم امام جایی است که مردم مستأصل از جور و ستم حاکم وقتی از همه جا رانده می شوند و در خود و در راه می مانند، به حرم امام پناهنده می شوند و آن جا بست می نشینند تا دردشان دوا و دادشان ستانیده شود.
درهای حرم امامان به روی همه باز است و شاه و گدا در آن جایگاه یکسان دارند. زیرا فرهنگ حرم فرهنگ پناه دهی و ایمن بخشی و مهربانی و انفاق و بخشش بی مزد و منت است. فرهنگی چنان مهربان ومداراگر که شیر و آهو و آدم را برای فرار از مرگ و ستم و آزار انسانها به خانه اش راه می دهد. و مادر امام بودن و ساختن خانه ای چنین ایمن بسیار بسیار پرمعناتر از زاییدن بچه شاه است.
روزگار چنین می گذشت تا این که در چند سال اخیر شاهدیم که روز زن را هم به روز مادر اضافه کرده اند. البته از آنجا که فلّه ای فکر کردن و تصمیمات فله ای گرفتن باب جدیدی است که بعد از انقلاب باز شده، چندان تعجب نکردیم و بی تفاوت گذاشتیم و فکر کردیم چه اشکال دارد روز مادر از زنان هم تقدیر به عمل آورند؟ بعضی ها هم مثل من خوشحال شدند که چقدر خوب شد حالا دو تا روز زن در داخل داریم که می توان به طور مضاعف در این روزها بحث زنان و مسائل و مشکلاتشان را در عرصه و افکار عمومی طرح و چه بسا حل کرد!
ظاهراً همین بی تفاوتی وذوق زدگی و عدم مقاومت زنان در برابر چنین تصمیماتی که فله ای و بدون مشورت با زنان ومردم گرفته می شود، باعث شد که کلیت موجودیت زن در این روز تنها با هویت مادری قابل دیدن و با سکه ای خرد قدردانی شود؟!
آنها با مردان هم چنین کردند، روز پدر وروز مرد را یکی کردند و به قول پدرها، مقام پدر را با جفتی جوراب بزرگ داشتند؟! و سر و ته اش را به هم آوردند. ظاهراً به نظر می رسد ضخامت کلیشه ای جنسیتی از قطر دیوارهای اوین و میله های این زندان بیشتر است. مادری و پدری، در واقع روی دیگر مفاهیم انسانی چون مهربانی و مدارا و نظم وقانون اند که به خودی خود مفاهیمی فراجنسیتی اند. که برای تعریف و شناسایی خویش، اجباراً خود را در نقوش جنسیتی تقلیل داده ومحدود کرده اند.
من فکر می کنم به روز زن و روز مرد می بایست فارغ از هویت مادرانه وپدرانه آنها نگریست. پدری ومادری بخشی از هویت انسانی است نه همه آن و در واقع در چنین روزهایی، پیش از آنکه زن و مرد و مسائل وهویت شان در جامعه مورد توجه قرار گیرد به بخش ابزاری هویت آنها توجه می شود.
در حالی که در جهان امروز و اکنون ایران، زنان ومردان بیشتر با هویت زنانه و مادرانه خویش درگیر حل مسائل و مشکلات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه خویشند. تا بخش ابزاری و هویت پدرانه و مادرانه ای که با اما و اگرهای بیشماری قابل دستیابی اند.
درگذشته نه چندان دور، برای پدر و مادرشدن، وجود یک جفت زن و مرد کافی بود. اما در حال حاضر این واقعیت اجتماعی خود را بر زن و مرد ایرانی تحمیل کرده است که دیگر نمی توان به راحتی گذشته، نقش پدری و مادری را تجربه کرد.
بحران های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجود که پدیده هایی چون ناامنی، فساد، بیکاری و فقر فزاینده را به ویژه بر زنان ایرانی چنان سنگینی می کند که آنان را وا می دارد از مادر شدن آگاهانه فاصله بگیرند.
ضرب المثلی است که می گوید: بلبل در قفس تخم نمی گذارد، زیرا نمی خواهد زندگی در اسارت را برای جوجه اش به میراث بگذارد. در جاهلیت مادرانی هم که دختران شان را زنده به گور می کردند، برای این بود که نمی خواستند آنها زندگی نکبت بار مادران شان را تکرار و تجربه کنند.
از طرفی زنان ایرانی با کسب آگاهی های جنسیتی، با هویت انسانی زنانه خویش آشتی کرده اند. آنها فارغ از کلیشه های جنسیتی رایج که زن بودن را متادف با فرودست بودن و ابزاری برای به قدرت رساندن مردان می داند، خواهان تغییر این نگرش و تبعات آن در وضعیت زندگی خویش اند. آنها نمی خواهند از این که زن به دنیا آمده اند شرمگین و ناراحت ودر تنگناهای مصنوعی و از پیش تعیین شده باشند.
در جامعه کنونی ایران که زنان در گسست های جدی جنسیتی قومیتی، طبقاتی به سر می برند، قرار دادن روزی مستقل به نام روز زن ، فرصت دادن به افکار عمومی است که موقعیت و وضعیت کنونی زنان در ابعاد هویتی و معیشتی و فرهنگی آشنا شوند.
زنان و مردان در چنین روزی که حساسیت جامعه نسبت به آن برانگیخته شده می توانند ازطریق تجمعات و گردهمایی ها و برگزاری سمینارها از خرد عمومی برای حل بحران ها و پرکردن شکافها در جهت برقراری عدالت جنسیتی بهره ببرند. در عین حال فرصتی است برای زنان تا به بازتعریف هویت انسانی خویش در رابطه با تغییرات اجتماعی ایجاد شده بپردازند.
هویت زنانه ومسائل و مشکلاتی چون اشتغال، تحصیل، ازدواج توانمندسازی و مهارت یابی، برابری جنسیتی، فرهنگ و اخلاق در جامعه تحول یافته، حقوق مدنی و بشری زنان و …مسائلی نیستند که با هدیه دادن و بذل تعارف، قابل حل باشند. بحث مادری در این نوع نگرش به مسائل و هویت زنانه آنجا ارتباط پیدا می کند که باور کنیم زن فرودست و درمانده در کار خویش، هرگز نمی تواند مادری برای تمام فصول باشد.
سالهاست که زنان و فعالان جنبش زنان در ایران، برای بیان مطالبات خویش روز جهانی زن را که توجه و افکار عمومی جهان متوجه مسائل زنان است را برای بیان پیشرفت ها و مسائل و مشکلات شان انتخاب کرده اند. و سعی دارند در این روز درباره مسائل و مشکلات زنان با یکدیگر و با زنان جهان تبادل افکار و نظریات داشته باشند. اما این تبادل فکر و نظر، از سوی بخشی از حاکمیت پذیرفته نیست. و به آن نگاهی پلیسی و امنیتی دارند و برای تخریب فعالان جنبش زنان به مردم و توده زنان از طریق تریبونهایی چون صدا و سیما و انواع و اقسام روزنامه ها و مجلات شان، این طور وانمود می کنند که فعالان جنبش زنان، افرادی خودباخته و غرب زده و در مقابل با مقدسات مردم هستند. آنها حاضر نیستند هیچگونه امکانی برای بیان مطالبات زنان در این روز و در اختیار زنان ایرانی و فعالان جنبش زنان بگذارند. توده های زنان هم به این درگیری هم چون تماشاچیان بی تفاوت می نگرند.
حال که مردان در حوزه های سیاست، اقتصاد، مذهب و فرهنگ، تریبون های بی شماری برای بیان عواطف، احساسات و اندیشه ها و مسائل و مشکلات مردانه خویش تدارک دیده اند آیا احترام گذاشتن به خواست فعالان جنبش زنان و دیگر زنان خودآگاه ایرانی، برای مشارکت حداکثری در برگزاری محترمانه روز جهانی زن و متوجه نمودن افکار عمومی ایران و جهان به موقعیت و وضعیت زنان ایرانی و ارائه الگوهای آنان د ربرخورد و سلوک با مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و بحرانهای خانوادگی و حقوقی و … خواستی غیرواقع بینانه و سنت شکنانه و خدای ناکرده در مقابل با برگزاری روز ولادت حضرت زهرا به عنوان روز مادر است؟
با توجه به این نکته که شخصیت بانو زهرا (س) به عنوان الگوی کامل زنی برای تمام فصول، بارزترین الگویی است که از سوی زنان مسلمان ایرانی، قابل عرضه و ارائه به زنان در سراسر جهان می باشد.
+ There are no comments
Add yours